نیمه وجودم آریسانیمه وجودم آریسا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

دختر زیبای ما آریسا

صورتی من.....

لبهایش صورتی است..... گونه هایش صورتی است..اما کمی کمرنگ تر از لبانش... لباسش اغلب صورتی است.....فرقی نمیکند....گاهی کمرنگ تر گاهی پررنگ تر....واگرصورتی نبود حتما پاپیونی دارد که صورتی باشد....   صورتی رنگ لحظه های ماست...رنگ آشنای خانه ماست... صورتی رنگ لبخند خداست..ودخترکم عزیزترین موجود عالم است... عاشقتم دخترک.....یار لحظه های تنهایی من همدم لحظه های ناب من..... آریسای من......   ...
7 مهر 1392

دخترم تاج سرم...

دخترم تاج سرم من و تو هردو زیک اغازیم تو همان مادر فرداهایی من همان دختر دیروزینم نشه ی کهنه ی دیروزی من نقش فردای تئ نیست خوب می دانم من با همین چشم نباید به جهانت نگریست کاش می دانستی مادرت با همه ی هم نسلانش بذرهای بدوی می پاشد تا تو با ان پسر همسایه هردو یکسان و برابر باشید تا اگر ساده کلامش کردی کس نگوید که عجب! عاشق بود! برسی تا به نهایت تا بدان له ی اوج که تورا لای بود منع تصویر نگردی هرگز نه به سبک و مدل ترسیمت نه خدا ناکرده سر اعلامیه ی ترحیمت! ارزویم این است که در اینده ی فردایی تو نه تو حوا باشی نه شویت ادم همه انسان باشیم و من ان مادر دیروز نه که همان دختر امروز شوم وبر این فاصله ها با دمهای تو پیروز شوم.... ...
7 مهر 1392

18 ماهگی دخترک

18 ماهه شدنت مبارک دخترکم .. خیلی دوستت دارم ممانم لب تاب خرابه و نمیتونم عکس بزارم ایشالله میام با کلی عکسهای ناز از بهونه زنده بودنمممم.خدایا شکرت برای این نعمت...
3 مهر 1392

17 ماهگی دخترکم

سلاممم عزیزکم چشم قشنگ من مامانو ببخش وبلاگت رو با یک روز تاخیر آپ کردم چون مامانی مهمان داشت ...17 ماهگیت مبارک روزها خیلی سریع میگذره و من هرروز بیشتر ازدیرو دلتنگ کودکیت میشم ...یک همسایه داریم که نی نیشون 12 روزش شده دیروز صدای گریه اش میومد به بابایی گفتم دلم کوچولویی های دخترمو میخواد باز خیلی ماه بودی اما حیف که من حالم خوب نبود واونطور که باید استفاده نکردم به هرحال گذشت و من خدارو شاکرم که الانتو میبینم که روز به روز شیرینتر میشی و من به وجودت وابسته تر...  عکسهای گل نازم رو بعد میزارم تو وبلاگ......   ...
18 شهريور 1392

تب دخترکم و بستری شدن

دخترک نازم 6 شهریور بدترین روز زندگیم بود تب کردی مامان اصلاتبت پایین نمیومد بردیمت پیش دکترت با بابایی دکتر هم فرا دستور بستری داد تو بیمارستان هم تبت پایین نیومد مجبور شدم 30 دقیقه حمام پاشویت کنم تا بتونن سرم بزنن برات الهی بمیرم بچم خیلی اذیت شد خدا میدونه چی برمن گذشت خدا برای هیچ مادری نخواد ایشالله همه بچه ها همیشه سالم باشن.خیلی دوستت دارم مامان جونی......الان حالت بهتره وخوابیدی نفس زندگیم...... فدات بشم اینجا اتاق بازی بیمارستانه که هیچ کسی رو هم نمیزاشتی بیادتو ایشالله که هیچ وقت دیگه اینجا رو نبینی ...
18 شهريور 1392

عکس....

وباز پاپا... خرابکاری دخترک به روایت تصویر.... مامان فدات بشه چه خوشکل شدی تو نفسسس  پاپای گم شده دخترکم که اینجا پیداش کردمم فداش بشم قایمش کرده بود عشق مامان دوستت دارمممممم... ...
4 مرداد 1392

عکسهای دخترکم..16ماهگی

١٦ ماهه شدنت مبارک دخترکم ببخش که دیر به دیر میام عزیزممم تمام وقتمو تو پرکردی عروسکم شیریین زبونم حسابی خانم شده خیلی کلمات رو میگی شعرهم بلدی  دخترکم.... اسم خودشو میگه آیسا....من رو صدا میزنه سهی.....بابایی رو میگی بابا....داداشی عرشیا رو صدا میزنی عسیا......تتید به خاله سپیده میگی...سعیده رو راحت میگی جالبه که اولین اسمی رو که راحت یاد گرفتی اسم خاله سعیده بود... تاتا عتاتی...آیساا آیسا منظورت به شعر آلیسا آلیساست که میخونی و میگی هیی.... رو وسیله های شخصی خودت و خونه خیلی حساسی هرکسی دست میزنه با تحکم میگی اکوون یعنی نکن مامان فدات بشه ملوسک.... عاشق کفشاتی میری میاری میگی سهی پاپا آیسا...من پات میکنم میری دم در می ایستی بر...
4 مرداد 1392